سراسیمگی آفتاب است و
بی تابی دریا
و
سرگردانی ماه
نگاه تو
آرامشی ست که مرا
به کوچه پسکوچه های زادبومم می کشاند
و با نگاه توست
که تلخی این خاک بی نام را
تاب می آورم